سلام رساندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی م رساندن، احترام گذاشتن تجلیل کردن، سالروز نگهداشتن
سلام کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی کردن، درود گفتن، سلامدادن، رژه رفتن دست دادن، روبوسی کردن، درآغوش گرفتن، بغل کردن، نوازش کردن
سالمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ست، سلامت، سرحال، قبراق، روفرم، شاداب، صحیح و سالم، روبراه، خوشبنیه، قوی، رشید، تنومند، خوشاحوال، صحیحالمزاج بهداشتی، گوارا
سخنرانی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه خنرانی کردن، مخاطب ساختن، خطابکردن، روکردن به، سلام کردن، محاوره کردن ایراد کردن، نطق کردن، سخنوری کردن
داد زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی داد زدن، بلند صدا کردن، سخنرانی کردن، سلام کردن سرزنش کردن درد کردن سوگواریکردن
احترام نشان دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات دادن، دست بهسینه بودن، کرنش کردن، پیش پای کسی برخاستن، بلند شدن، مؤدب بودن، دست دادن، سلام کردن، دولا شدن، تعظیم کردن برپا دادن سجده کردن، بهخ
سالروز نگهداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی لروز نگهداشتن، جشن گرفتن، گرامیداشتن، تقدیس کردن، بهیاد آوردن، سلام رساندن، اهمیت دادن
حفاظ کشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی فاظ کشیدن، روکش کردن، باروکشمحافظت کردن، پوشاندن، لباس پوشاندن، دیوار کشیدن پنهان کردن، پرده کشیدن سپر بلا شدن، محفوظ داشتن، پناه دادن، درپناه خ