سایر پوشیدنیهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد مالگردن، پاپیون، دستار، کمربند، دستکش، سردست، مچپیچ، مچبند، کلاه، دستار، عرقچین، دستمال، پیشبند، یقه، یخه، آفتابگیر، آفتابگردان، آهارمهره، آستی
سفر كردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] سفر كردن، مسافرت كردن، رفتن آمادۀ سفر شدن، رخت سفر كشیدن، بار بستن، بار سفر بستن، بهراه افتادن، سوار شدن، پا درركاب نهادن، عازم شدن اتواستاپ زدن
سایر خوردنیهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت خوردنیها، تنقلات، هلههوله، مزه آدامس، جویدنیها، آدامس بادکنکی، پفک (پفکنمکی)، پفکی هوسانه، ویارانه
سایر گیاهانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اهان، گیاهان دارویی، گیاهان زینتی، برگانجیری، بنجامین، فیکوس عشقه، عنبر، عود، محبوبه، مغیلان، بلسان، بوریا، اکلیل کوهی (گیاهی)، هندوانۀابوجهل،
منصوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام منصوب، مأمور، مرئوس، سفیر، فرستاده نایب، معاون گماشتهشده، منصوبشده، انتصابی، مختار وکیل، نماینده کارمند ◄ کارگر اجیر، مزدور، مزدور عا
فرستادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام رسول، پیامبر، مرسل، فرستادۀ ویژه، پیک، منادی، مأمور دیپلمات، سفیر، مقدمالسفرا، کنسول، شارژدافر، آتاشه، رایزن کارمندسیاسی، دبیر اول، دب
منادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط آور، نداکننده، مؤذن، مکبر، جارچی، دعوتکننده، فرستاده، پیامبر، پیغام آور سفیر ◄ پیشدرآمد پیشرو، جلودار، یورتچی
سفر كردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] سفر كردن، مسافرت كردن، رفتن آمادۀ سفر شدن، رخت سفر كشیدن، بار بستن، بار سفر بستن، بهراه افتادن، سوار شدن، پا درركاب نهادن، عازم شدن اتواستاپ زدن