منصوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام منصوب، مأمور، مرئوس، سفیر، فرستاده نایب، معاون گماشتهشده، منصوبشده، انتصابی، مختار وکیل، نماینده کارمند ◄ کارگر اجیر، مزدور، مزدور عا
فرستادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام رسول، پیامبر، مرسل، فرستادۀ ویژه، پیک، منادی، مأمور دیپلمات، سفیر، مقدمالسفرا، کنسول، شارژدافر، آتاشه، رایزن کارمندسیاسی، دبیر اول، دب
منادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط آور، نداکننده، مؤذن، مکبر، جارچی، دعوتکننده، فرستاده، پیامبر، پیغام آور سفیر ◄ پیشدرآمد پیشرو، جلودار، یورتچی