پرسشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود سوأل▼، سراغ، استفسار، استفتا، پرسوجو، تحقیق، تجسس، بازجویی▼، امتحان▼ نظرخواهی، استعلام تفحص، آزمایش کاوش، تحقیق، کنجکاوی بازخواست،
دانستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال انستن، شناختن، سراغ داشتن، اطلاع داشتن، مطلع بودن، واقف بودن آگاهی داشتن، سررشته داشتن، احاطِه داشتن، بصیرت داشتن آگاه شدن، آگاهی یافتن، یا
سوألفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود پرسش، مسئله، تست پرسشنامه، برگۀ سؤالات سراغ، استفهام سوأل چهارجوابه علامتسوأل مورد سؤال، مطمح
پرسیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود سیدن، سوأل کردن، خواستن، بحث کردن، سراغ گرفتن، تعقیب کردن، کنجکاوی کردن آزمایش کردن اصول دین پرسیدن، امتحان گرفتن قیمت کردن (گرفتن)
تماس داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اشتن، تماس گرفتن، رابطه برقرارکردن، ارتباط گرفتن (یافتن)، سراغ گرفتن