سَرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ّه، مغز، جمجمه، مخ، مخچه پوست سر، پیشانی، جبین بالاخانه گردن تارک، زلف، مو، فَرق ملاج، ملاز هیپوتالاموس، هیپوفیز دِماغ، شعور
سَر رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، بهبیرون جریانیافتن، سرریز شدن، فوران کردن، غلیان کردن، جوشیدن، بالا زدن اشک ریختن
سر عقل آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال آوردن، هشیار کردن، بههوشآوردن، کسیرا بهخود آوردن، آگاه کردن درس دادن، آموختن درمان کردن، روان کسیرادرمان کردن، روانکاوی کردن
قبرستانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ستان، گورستان دخمه، سردابه غسالخانه، مردهشور(ی)خانه، سردخانۀ پزشکی قانونی سر خاک، سر مزار، مدفن بلوک بهشتزهرا
اسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، بدخش، مادیان، خنگ، مرکب، بارگی، خیل رخش اسب جوان، کره انواع اسب: جنگی، بارکش، خراس، اخته نژاد اسب: عرب، کرد، عرب کرد، ترکمن، عرب ترکمن، چناران، سی
سَرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ّه، مغز، جمجمه، مخ، مخچه پوست سر، پیشانی، جبین بالاخانه گردن تارک، زلف، مو، فَرق ملاج، ملاز هیپوتالاموس، هیپوفیز دِماغ، شعور
سرموقعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] سرموقع، سر بزنگاه، درموعد میمنت، مبارکی، ساعت سعد وقتشناسی، خوشقولی اکازیون لزوم وقتشناسی، اولویت، اهمیت
نرم رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ، سُر خوردن، سُریدن، لغزیدن، شناور بودن، سُبک پریدن، لیز خوردن، روان حرکت کردن