سرمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ما، خنکی، برودت، سردی، سوز، هوای قطبی، یخزدگی تهویۀ مطبوع، تبرید، انجماد، سرمایش سرماخوردگی، آبریزش، زکام، آنفلوانزا، بیماری تنفسی یخبندان، سو
سرد شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی د شدن، فسردن، یخ زدن(بستن، کردن، شدن)، منجمد شدن، بستن لرزیدن، سرما خوردن سرد بودن سرد کردن
بالا رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت بالا رفتن، بلند شدن، سوار شدن، سواری کردن ارتفاع گرفتن، اوجگرفتن، اززمین بلند شدن، صعود کردن، پرواز کردن بهقله رسیدن، ازکوه بالا رفتن، تلاش کردن پر
عمودی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دن، افراشتن، نصب کردن، برپا کردن، ایستاندن، بالا بردن، مستقیم کردن سرپا نگهداشتن
سفتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت م، چسبیده، سرجا، سر جای خود، کیپ، استوار سخت، چگال، یکپارچه، منسجم چسبان، تنگ گیرکرده، لحیم شده، پرچشده، ناگشودنی مرتب، متقن، متین، مضبوط
عمودیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد یستاده، برپا، راست، برخاسته، سر پا، بپای، راستقامت، شاخ شمشاد، قائم، قائمه، مستقیم، مستقیمالخط وایستاده عمودبرهم، متعامد نصبشده، برافراشته، افراش