سرودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دن، سراییدن، آهنگساختن، آهنگسازی کردن، تنظیم کردن، ساختن، آفریدن، تولید کردن تألیف کردن، نوشتن شعر گفتن
سرووضعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تیپ، قیافه، ظاهر، چهره، رو، صورت حرکات، وجنات، رفتار جلوه، منظره▲ تریپ
رهبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه شوا، سرور، سرگروه، راهنما، مقتدا، پرچمدار ولیفقیه، امام، ولی امر پیامبر زمامدار، زعیم، رئیس، کفیل، بزرگ قوم، ریشسفید، کدخدا، شیخ، قطب، خ
فرد مهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی استثنا، سرور، بزرگ، مهتر، سالار، ارباب رهبر، دانا، متخصص، مرد نکونام، برتر، اَشراف ستاره، سوپرمن اصل کاری
شادمانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ی، سرور، نشاط، بهجت، سرگرمی، عروسی، جشن، نگاهداشت، تبریک، ستایش، ابراز احساسات مایۀ شادمانی:دلخوشی، دلخوشکنک، بذله شادی
صدا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کردن، سروصدا کردن، صدا ایجاد کردن، سوت کشیدن، موجصوتیرا گسیل کردن، برآوردنِ صدا (فریاد، آواز، ...) برآمدن، بلند شدن، بلند شدن [آواز، صدا، و مان
قطعۀ موسیقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، سروده، اثر، اپوس، کار، همراهی، آلبوم، آهنگ، متن ترانه ◄ موسیقی آوازی▼ سونات، اورتور، واریاسیون، سمفونی، کنسرتو، کنسرتو گروسو، کانتاتا، اپرا ا