مستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، سرمست، کیفور، دیوانه، سیاهمست، الکلی، عرقخور، میخواره مستانه شنگول، کیفور، پاتیل، الکیخوش دارای سردرد، خمار شخص مست، مشروبخوار، عیاش
مست کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات دن، سرمست کردن، سرحالکردن، کیف دادن، روح دادن خماری رابرطرف کردن
مست شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مست شدن، مست کردن، سرمستشدن، ازخود بیخبر شدن باده خوردن، نوشیدن، عیاشی کردن خودراساختن، سرحال شدن
مهیجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام یج کننده، هیجانآور، هیجانانگیز، جالب توجه، محرک، مستی آور، سرمست کننده
خوشحالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی دی، رضایت(خرسندی)، طرب، سرمستی، سعادت، فرح، وجد، شعف، نشاط، کِیف، سرحالی، لذت