نظم برقرار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم قرار کردن، منظم کردن، سرراستکردن، به قاعده کردن، بهتر کردن تنظیم کردن، میزان کردن، کوک کردن، سازگار کردن سازمان دادن، استاندارد کردن، متمرکز کردن، هم
قابلیت درکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن قابلیت درک، سادگی، صراحت، سرراستی انسجام منطقی وضوح، روشنی، شفافیت تفهم
سادگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت سادگی، یکدستی، خلوص▼، همگنی صِرفِ چیزی تسهیل، سادهسازی، سادهگردانی، حذف، فاکتورگیری، برطرفسازی سرراستی، قابلیت درک، سادگی [کلام] بیتکلفی، خامی