سرخفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سرخرنگ، زرشکی، جگری، آجری، لاکی، سرخابی، آلبالویی، احمر، عنابی، مرجانی، اناری، عقیقی، پشتگلی، یاقوتی صورتی
سریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم سله، زنجیره، آرایه، تدریج، درجه تصاعد، تصاعدهندسی، تصاعد حسابی ردیف▲، رشته، دوره، شمارش، شمارش معکوس ریشه، اشتقاق شجره، مادر، دودمان ◄خانواده جداسازی
سَرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ّه، مغز، جمجمه، مخ، مخچه پوست سر، پیشانی، جبین بالاخانه گردن تارک، زلف، مو، فَرق ملاج، ملاز هیپوتالاموس، هیپوفیز دِماغ، شعور
سَر رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، بهبیرون جریانیافتن، سرریز شدن، فوران کردن، غلیان کردن، جوشیدن، بالا زدن اشک ریختن
سرپیچی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ردن، اطاعت نکردن، ازدستور کسی سر باززدن، نافرمانی کردن، تمرد کردن، مقاومت کردن، عصیان کردن، روگردانیدن، روی برگرداندن، اعراض کردن، سرپی
ظاهر شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ظاهر شدن، صادر شدن، بیرون آمدن، رویآب آمدن دیده شدن ◄ ظاهر شدن آشکار شدن، سر برآوردن
نظارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی برانداز، ورانداز، مشاهده، رؤیت، دید، بازدید، بازبینی، بازرسی، تحقیق، شناسایی، جستجو، زیارت، سیاحت، گردش، سرگرمی رصد، ستارهشناسی ≠ تجدید نظر، تغ
مدرکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال مدرک، سند، مدارک، حقایق، اطلاعات اُفته، رویه، مورد، حُکم پیشین دلایل، مبانی، اظهارات شفاهی، اقاریر، اطلاع، شهادت▼ دلیل، حجت، آیت، آیه، اثبا
اسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، بدخش، مادیان، خنگ، مرکب، بارگی، خیل رخش اسب جوان، کره انواع اسب: جنگی، بارکش، خراس، اخته نژاد اسب: عرب، کرد، عرب کرد، ترکمن، عرب ترکمن، چناران، سی