سرخود عمل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام عمل کردن، خودمختار بودن، ولگشتن، آزاد بودن، بهخواهشهای نفس تسلیم شدن
خوشحالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی خ و شنگ، سرحال، شنگول، مستانه، محظوظ، تردماغ، سرخوش، بانشاط، خوش، شاد، شادمان، خندان، خوشبخت، راحت
نشان رتبهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام پاگون، سردوشی، اِپُل، شمشیر، درجه، ستاره، نوار طلایی، یراق آستین
ناکامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه دلسرد، نامراد، سرخورده، واخورده، ناموفق، مأیوس، نومید، دستازپادرازتر، دلشکسته، افسرده شکستخورده گلهمند، منعشده ◄ ممنوع بینظم، سازماننی
آدم رؤیاییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق رؤیایی، آیندهنگر، سروش متوهم، روانپریش ◄ پریشانی خیال ایدهآلیست، انساندوست افراطی