تفرقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم رق، پراکندگی، شکست، انکسار، پاشیدگی، پاش، پاشیدن پخش، پراکنش، انتشار، نشر، سرایت، واگرایی اوراق شدن، تجزیه تشعشع، گسیل انفجار، شکافت نیروی خارج ازمرک
منتشر شدن (درچیزی)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام تشر شدن (درچیزی) پخش شدن (در چیزی)، پراکنده شدن فراگرفتن▲، نفوذ کردن، سرایت کردن پُر کردن
آمیختگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت میختگی، مخلوط بودن، آمیزش، تخلیط، درمیان همدیگر بودن، میان بافت متقاطع ادغام، امتزاج، ملغمهسازی، تلفیق، یکپارچگی، اتحاد، ترکیب گداختگی، فوزیون، آلی
دخولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ول، حرکت به درون، ورود، نفوذ، تراوش، نشر، اشباع داخل یکدیگرشدن، تداخل، آمیختگی تراوش ◄قلیان، دفع بدنی، تخلیه نشر، سرایت، پراکندگی ◄ تفرق اشباع، فراگ
بدگوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات افترا▼، غیبت، سعایت، رسواسازی، کاستن ازشأن دیگری، لجنپراکنی، ایجاد رسوایی، آبروریزی، کولیبازی، جاروجنجال، قشقرق [ شایعه، صدایناهنجار 411] انتق