سرآغازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم سرآغاز، آغازگر، سرچشمه، طلیعه، پیشرو آدم و حوا، انسان، نیاکان، اجداد، ولی بزرگترین، مسنترین، بزرگ خاندان، اولزاد، اکبر، کبرا، شخص پیر پیشوا، رهبر پ
سرآغازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم سرآغاز، آغازگر، سرچشمه، طلیعه، پیشرو آدم و حوا، انسان، نیاکان، اجداد، ولی بزرگترین، مسنترین، بزرگ خاندان، اولزاد، اکبر، کبرا، شخص پیر پیشوا، رهبر پ
خسرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سران، فقدان، باخت، ازدست دادن، زیان دیدن، تضییع رکود، کساد بازار، عدم فروش، جنس بهفروشنرفته، بادکرده آش نخورده و دهن سوخته گمگشتن
هول کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی سراسیمه شدن، دستپاچه شدن، خود را باختن، مضطرب شدن، کلافه شدن، ترسو بودن، اطمینان نکردن، شککردن زهرهترک شدن
آخرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، پایان▲ سرانجام، عاقبت، فرجام، نتیجه، اختتام، کامل بودن اجل، مرگ آخرت، قیامت، محشر ◄ معاد [◄ اصول دین 973]، تقدیر آخرالزمان، آینده
پوشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کردن، روی سرانداختن، پای خود کردن، دکمه بستن، برتن کردن، بهتن کردن، بهبر کردن، ملبس شدن پوشیده بودن