سخنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه سخن، گفتار، کلام، گویش، قوۀ ناطقه ادا، اعلام شفاهی، بیان، بیان مطلب، بیان مقصود، افادۀ مرام، بهزبان آوردن، ایراد، عرض
صدای سخنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دای ساده، سیلاب، بخش، واج، واکه، حرف صدادار، حرف بیصدا، ندا، سخن کلمه آهنگ، غنه، مصمت
صریح سخن گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] صریح سخن گفتن، صراحت داشتن، افشاکردن راست گفتن خام بودن
مشکل سخنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه مشکل سخن، آفازیا، ناخوشی بیزبانی، بیصدایی لکنت، لکنت زبان، زبانگرفتگی، تپق، عدم تلفظ حرف ر، صحبت نوکزبانی مفهوم نب
ظریف سخن گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] ظریف سخن گفتن، هجو کردن، حاضر جواب بودن شوخی (مزاح) کردن، جوک گفتن، سرگرم کردن سربهسر کسی گذاشتن، متلک بار کسی کردن
اظهارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ، بیان، اعلام قطعی، تأکید، اصرار، تأیید و تصدیق، نظرموافق، نهاد و گزاره، گفته، سخن اظهارنظر قضایی قاعدۀ کلی، اصل گواهی، شهادت، سوگند▼ بیانیه
تغییرناپذیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ابت، پابرجا، قائم، ثابتقدم، پایدار، استوار▼، برقرار▼، پایا، بیتغییر، خشک، شق، سیخ، مغلق، سخت، انحناناپذیر، خمنشدنی، انعطافناپذیر، مقطوع قابلپی
قویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، زورمند، پرزور، نیرومند، قدیر، مسلط، مقتدر، قابل تنومند▼، جوان باقدرت، قدرتمند، توانا افضل، برترین ارشد، برتر فاتح، غالب، چیره، موفق قاطع، سلطهجو،
عنصرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام صر عناصر چهارگانه، خاک، باد، آتش، آب عنصر، اتم، مولکول، ایزوتوپ، هسته، ذره، ذرۀ اتمی الکترون، نوترون، پروتون، پوزیترون، مزون، فوتون، یون، آلفا (
سخنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه سخن، گفتار، کلام، گویش، قوۀ ناطقه ادا، اعلام شفاهی، بیان، بیان مطلب، بیان مقصود، افادۀ مرام، بهزبان آوردن، ایراد، عرض