سخنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه سخن، گفتار، کلام، گویش، قوۀ ناطقه ادا، اعلام شفاهی، بیان، بیان مطلب، بیان مقصود، افادۀ مرام، بهزبان آوردن، ایراد، عرض
سخنور نافذی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه سخنور نافذی بودن، تحت تأثیر قرار دادن، شوراندن، منقلب کردن، انگیختن
سخنوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، نطق، خطابه، سخنرانی، خداحافظی دکلمه، قرائت، ایراد خطبه، موعظه، خطابه صحبت باخود، رساله فنبیان سخنآفرینی، انشا، نوی
سخنرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ناطق، متکلم، گوینده، خطیب، متعرض، آدم وراج شومن طرفِ صحبت ملا، واعظ سخنگو، نماینده متذکر، یادآوریکننده، بهیاد
سخنورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نور، متبحر، مسلط، ورزیده، ُپرحرف، حراف، وراج سخندان، مشوق
سخنوری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ی کردن، درس دادن، نطق کردن، سخنرانی کردن
سخنور نافذی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه سخنور نافذی بودن، تحت تأثیر قرار دادن، شوراندن، منقلب کردن، انگیختن
سخنوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، نطق، خطابه، سخنرانی، خداحافظی دکلمه، قرائت، ایراد خطبه، موعظه، خطابه صحبت باخود، رساله فنبیان سخنآفرینی، انشا، نوی
سخنرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ناطق، متکلم، گوینده، خطیب، متعرض، آدم وراج شومن طرفِ صحبت ملا، واعظ سخنگو، نماینده متذکر، یادآوریکننده، بهیاد
سخنورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نور، متبحر، مسلط، ورزیده، ُپرحرف، حراف، وراج سخندان، مشوق
سخنوری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ی کردن، درس دادن، نطق کردن، سخنرانی کردن