ستیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، ستیزه، مبارزه▼، جنگجویی، جدل، گیرودار، درگیری، برخورد، دشمنی پرخاش، مشاجره، مناقشه نزاع، منازعه، مرافعه، غائله، دعوا ورزش مای
پاسخفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود پاسخ، جواب، واکنش، ستاده، ستانده سزا، عوض، اجابت، پاداش پاسخگویی، جوابگویی ستیز فیدبک، بازخور وظیفه
مایۀ نفاقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) اق، ریشۀ دعوا، مابهالنزاع، مورد دعوا، مایۀ ستیز، علت جنگ اختلافات قومی، جداییطلبی، اختلافات مرزی، درگیری مرزی، جنگ داخلی درجۀ
ستیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، ستیزه، مبارزه▼، جنگجویی، جدل، گیرودار، درگیری، برخورد، دشمنی پرخاش، مشاجره، مناقشه نزاع، منازعه، مرافعه، غائله، دعوا ورزش مای
دشمن شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی دن، خصمانه برخورد کردن، ستیزه کردن، رنجیدن، دعوا کردن
پیکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، بخشیازجنگ، مصاف، غزوه، مبارزه، حرب، ستیز، ستیزه، خصومت، جنگ، محاربه خود ورزش مثلاً کشتی مقاتله، قتال، زدوخورد، دعوا تشنج، برخ