اغراق کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ل] اغراق کردن، بزرگ کردن منبسط کردن تزیین کردن اهمیتدادن، بیشازحد ستایش کردن، شورَشرادرآوردن، مبالغه کردن، پُر بها دادن هجو کردن لاف زدن، ا
ستودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات رین خواندن، آفرینگفتن▼، تعریف کردن، ستایش کردن، چاپلوسی کردن، اغراق کردن، پربها دادن
پُربها دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال پُربها دادن، مبالغه کردن، دستبالا گرفتن، اضافی برآورد کردن ازکاهیکوهی درست کردن، بزرگ کردن ◄ منبسط کردن اهمیت دادن لطفداشتن، ستایش بیشازحد
آسیبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ضربوجرح، ضایع کردن، تضییع، فرسایش، استهلاک، سایش، اتلاف، بدی، سوء استفاده صدمه، ضرب، جرح زیان، ضرر، مضرت، خسران ازالۀ بکارت آفت، بلا، فتنه،
تشکرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی امتنان، ستایش، نگاهداشت شُکران نعمت، شُکر برکت، شُکر، بسمالله ◄ پرستش انعام، دِین، پاداش