سبزی [رنگ]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی م] سبزی [رنگ]، چمن چیز سبز، زمرد، یشم، سبزه، کلروفیل، سبزینه، برگ، جنگل
سَبُکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام سَبُکی، قابلیت حمل، رقیقی، رقت فرّار بودن، قابلیت تبخیر بیوزنی
سبزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زیتونی، زمردی، یشمی، اطلسی، ماشی، سبز تیره، مغزپستهای، پستهای، پوستپستهای
قهوهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی خرمایی، برنزه، بلوطی، شاهبلوطی، فندقی، قهوهای روشن، بژ، گندمگون، سبزه، آجری، باروتی، اُخرایی، تلخ رنگ قهوهای و چیز قهوهایرنگ: گل اخری، بادام
نارسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ز فقدانآمادگی]، کال، نرسیده، نپخته، سبز، کاملنشده، بکر، خام، درحالت فطری و اولیه، رشدنیافته، عقبمانده موقتی، موردی، سازماننیافته، غیرمتشکل
اقوامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ن، خویشاوندان، وابستگان، نزدیکان، اطرافیان، منسوبین، قوم و خویش، خویش، کس و کار، پیوندان، فامیل، فکوفامیل، متعلقان، متعلقین، اقارب، اقربا، الاقرب
سبزی [رنگ]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی م] سبزی [رنگ]، چمن چیز سبز، زمرد، یشم، سبزه، کلروفیل، سبزینه، برگ، جنگل
گیاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اسامی انواع گیاهان:درخت▲، میوه، سبزیجات، سبزی خوردن پیچک، امینالدوله (پیچ امینالدوله)، مو، تاک هندوانه، خربزه خار، کاکتوس خزه، سرخس قارچ علف ه