سایبانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد تر، آفتابگیر، آفتابگردان، بارانگیر، پرده، پلک، مژه آلاچیق ≠ سایه ◄تاریکی
لیوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام م، کوزه، باده، پیاله، ساغر، گیلاس، استکان، فنجان، پیمانه، استکان و نعلبکی، استکانشستی، استکان کمرباریک، انگاره، گیره، جااستکانی کاسه▲، کوزه▲ کُپ
حفاظفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی پرده▼، پوشش، روکش، محافظ، روکش محافظ، سپر، سپر حرارتی، حائل، جدار پناهگاه، جانپناه، سایبان، آلاچیق چتر، خیمه، چادر، سقف پلک، عینک آفتابی، شیشۀ
مستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] مستی، سُکر، عدم اعتدال شُرب خمر، میگساری، عیاشی، نوشیدن شراب کِیف، بیخودی، نشئگی، خلسه سکسکه، لغزش زبان، مشکلِ سخن عربده بزم، شرب ساغرریزی خما
پوشانندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] پوشاننده، ساتر، حاجب کشیده خیمهزننده، روکشکننده، پهن(شده)، فراز، پراکنده، متفرق سطحی ◄ کمعمق سایهافکن، سایهگستر، سایبان پخشگردیده، گسترده ◄