سازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ز، وسیلۀ موسیقی، سازهای زهی، بادی، چوبی، برنجی، کوبشی▼ ارکستر، موسیقیدان نوازندگی، اجرا 725 ◄ موسیقی وسایلمربوط بهنوازندگی: آرشه، مترونوم، مضر
بدن انسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، تن، پیکر، آغوش، ارگانیسم، هیکل، قواره، اندام، قدوقواره، بالا، قدوبالا، قدوقامت جان، روح کالبدشناسی، علوم پزشکی، اندام، ماهیچه، مفصل، عضله قامت
مزیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ت سوق الجیشی، پیشی، امتیاز، حق ویژه، تقدم، آتو، برگ برنده، آس، مزیت نسبی مابهالامتیاز چیز برتر، نورعلینور پوئن، بستانکاری جواز، پروانه، مجوز(اجازه
سازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ز، وسیلۀ موسیقی، سازهای زهی، بادی، چوبی، برنجی، کوبشی▼ ارکستر، موسیقیدان نوازندگی، اجرا 725 ◄ موسیقی وسایلمربوط بهنوازندگی: آرشه، مترونوم، مضر
نواختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی نوازندگی کردن، ساز زدن، زدن، موسیقینواختن، اجرا کردن آکورد گرفتن، ضربهزدن، آرشه کشیدن، دمیدن همراهی کردن، همنوازی کردن ساز کردن سوت زدن (کشیدن)