عملفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ، حرکت، کار، بازی، کردار، رفتار، اقدامات، امر، عملکرد، فعل▼، گام، برنامه قاعده، رویه، روش، شیوه، اسلوب، طریقه ◄ رفتار، تدبیر، سَبْک مکانیس
ماهیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود یفیت، چگونگی، چیستی، حقیقت، مائیت، حالت طبیعت، سرشت، نهاد، فطرت، طینت، شخصیت، خوی، هویت، تیپ، نژاد، جنس، نوع بنیه، خصوصیت رنگ، رخسار، مشخصه، شناسه و
رفتارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه کردار، سلوک، منش، اخلاق، روش، مسلک، مشی، هنجار، شیوۀ عمل، راه‌وروش، عمل پُز، ظاهر منظر، منظره لحن، ندا حرکت، حرکات بدن، زبان ایما و اشاره،
متقارنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل زون، متناسب، همساز، سازوار، متناوب، ادواری، متوازن، متعادل، به‌قاعده، مرتب، به‌ترتیب، متشابه، مشابه، شبیه، متساوی‌الساقین، قرینه، همطراز، معادل، مساو
صلحجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تی‌جو، آرامش‌طلب، آشتی‌خواه، آشتی‌طلب، مسالمت‌جو، سلیم، ملایم، آرام سازشکار، سازشگر