سازمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، نظام، سامانه، هیئت، تشکیلات، ارگان، ساختار، بافت، بدنه، بدن، ارگانیسم آرایه حزب، رژیم، سازمان سیاسی تشکیلات سازمانی، ساختار سازمانی، نمودار سازمانی
سازمان سیاسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ور، مملکت، دولت▲، حکومت، حکومت (ملی)، دربار، ایالت، اردوگاه، بلوک، ائتلاف، محور، جبهه، نهضت، فدراسیون نظام، حاکمیت، رژیم، سیستم کشور، د
ساختمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، سازه، بنا، عمارت، ابنیه، عمارات برج، آسمانخراش، [ساختمان بلند 209]، بلوک، مجتمع مسکونی اهرام مصر، عجایب هفتگانه کاخ، قصر، دربار، درگاه، قلعه، بارو
ساختمان بلندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد لند، مناره، ستون، برج، ارک (ارگ)، قلعه، بارو، آتشگاه اهرام، برج ایفل، آسمانخراش آنتن، دکل، ابرقارچی چیز بلند: نردبان، نیزه، خدنگ، کوه▲
ساختمان تفریحاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ریحات، تالار موسیقی، فرهنگسرا، موزه، سینما، تئاتر (سالن)، کتابخانۀ عمومی، نگارخانه، گالری استادیوم، ورزشگاه، زورخانه، باشگاه، باشگاه ورزشی،
تشکیلات مذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب م] تشکیلات مذهبی، روحانیت سازمان حوزۀ علمیه، حوزه، مدرسین، طلاب سازمان مسجد، امام جماعت، بسیج سازمان کشوری روحانیت، سازمان شهری روحانیت، امام جمعه،
سازمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، نظام، سامانه، هیئت، تشکیلات، ارگان، ساختار، بافت، بدنه، بدن، ارگانیسم آرایه حزب، رژیم، سازمان سیاسی تشکیلات سازمانی، ساختار سازمانی، نمودار سازمانی
سازمان سیاسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ور، مملکت، دولت▲، حکومت، حکومت (ملی)، دربار، ایالت، اردوگاه، بلوک، ائتلاف، محور، جبهه، نهضت، فدراسیون نظام، حاکمیت، رژیم، سیستم کشور، د
نظم دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم عل] نظم دادن منظم کردن مرتبکردن، آراستن، تنظیم کردن، الفبایی کردن میزان کردن، درست کردن سازمان دادن، نظم برقرار کردن تزیین کردن، خوشگل کردن، آرایش دا
ملتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی امت، خلق، مردم ملیت امم، ملل سازمان ملل متحد ملیگرایی، ناسیونالیسم، میهندوستی مردمشناسی، مردمنگاری گروه اجتماعی▲