سازمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، نظام، سامانه، هیئت، تشکیلات، ارگان، ساختار، بافت، بدنه، بدن، ارگانیسم آرایه حزب، رژیم، سازمان سیاسی تشکیلات سازمانی، ساختار سازمانی، نمودار سازمانی
سازمان سیاسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ور، مملکت، دولت▲، حکومت، حکومت (ملی)، دربار، ایالت، اردوگاه، بلوک، ائتلاف، محور، جبهه، نهضت، فدراسیون نظام، حاکمیت، رژیم، سیستم کشور، د
سازماننیافتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام سازماننیافته، ول، آزاد، ولنگار، بینظم ضعیف، ناتوان
سازمان سیاسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ور، مملکت، دولت▲، حکومت، حکومت (ملی)، دربار، ایالت، اردوگاه، بلوک، ائتلاف، محور، جبهه، نهضت، فدراسیون نظام، حاکمیت، رژیم، سیستم کشور، د
سازماننیافتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام سازماننیافته، ول، آزاد، ولنگار، بینظم ضعیف، ناتوان
تشکیلات مذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب م] تشکیلات مذهبی، روحانیت سازمان حوزۀ علمیه، حوزه، مدرسین، طلاب سازمان مسجد، امام جماعت، بسیج سازمان کشوری روحانیت، سازمان شهری روحانیت، امام جمعه،
برنامهریزی شدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی برنامهریزی شده، سازماندهی شده، برنامهدار، بابرنامه، طبق برنامه روشمند، قانونمند، متدیک
ساختاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ] ساختاری، ارگانیک، سازمانیافته زیربنایی، روبنایی، زیرساختی ساختاریافته، منظم، مرتب