خرقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد نل، اشارپ، شولا، کیمونو، سارونگ عبا، عمامه، دستار، لباده، قبا، لباس روحانی
نگهبانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ، شکاربان، دیدبان، مرزبان، نگهبان ساحلی محافظ، شخص مدافع دروازهبان، ┄بان، ساربان، شتربان دژبان، نظامی، پاسبان، پاسدار بپا، مراقب قراول
اغتشاشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم شاش، اختلال، ایجاداغتشاش، تحریک، تشنجآفرینی، بههم ریختن، آشفته کردن، آشفتگی اشکال تراشی، کارشکنی، سابوتاژ، مداخله، مقاومت، ممانعت، منع گسیختگی، پاش
تخریبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت هدام، براندازی، خرابکاری، معدوم سازی، انقراض، قلع و قمع، بنیان براندازی، ویرانی▼، ویران سازی، سرکوب، فرونشانی، اتلاف، تضییع رفع، زدایش، امحا، محو نا
آسیب زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زدن، معیوب کردن، خسارت وارد آوردن آسیب به کسی (چیزی) رساندن، آهنگِ کسی (چیزی) کردن (داشتن)، آهشکسی را گرفتن، بدی کردن خرابکاریکردن، سابوتاژ ک