سوألفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود پرسش، مسئله، تست پرسشنامه، برگۀ سؤالات سراغ، استفهام سوأل چهارجوابه علامتسوأل مورد سؤال، مطمح
مورد سوأل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود وأل بودن، مظنون بودن، مشکوکبودن، متهم بودن، تحت سوأل قرارگرفتن امتحان دادن، پاسخ دادن
سوألفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود پرسش، مسئله، تست پرسشنامه، برگۀ سؤالات سراغ، استفهام سوأل چهارجوابه علامتسوأل مورد سؤال، مطمح
مورد سوأل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود وأل بودن، مظنون بودن، مشکوکبودن، متهم بودن، تحت سوأل قرارگرفتن امتحان دادن، پاسخ دادن
پرسیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود سیدن، سوأل کردن، خواستن، بحث کردن، سراغ گرفتن، تعقیب کردن، کنجکاوی کردن آزمایش کردن اصول دین پرسیدن، امتحان گرفتن قیمت کردن (گرفتن)
قابل بحثفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود مورد بحث، مطرح، مطرح شده، مطروحه، طرحشده، مورد سؤال، سؤالبرانگیز
شک ایجاد کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال جاد کردن، سوأل کردن، شک دردلانداختن، اما آوردن، آفتاب ازمغرب درآمدن بدگویی کردن