میدانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دان، صحنه، زمین، زمینبازی، سکو، میزگرد، کانون میدان جنگ▼ استادیوم، سالن، چمن عرصه، پهنا، پهنه، ساحت، گستره، محوطه، دامنه صفحۀ ش
بیعفتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، هرزگی، فساد، ضلالت، انحراف، ولگردی، زشتی، بیشرمی، بیحیایی، فسق، شهوتپرستی، نفس پرستی زنبارگی، زناکاری، عیاشی، الواطی، هیزی، چشمچرانی، هوسر