زیستشناسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تشناسی، بیولوژی بافتشناسی، باکتریشناسی، جانورشناسی، گیاهشناسی محیط زیست، اکولوژی بومشناخت
زیستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زیستن، زندگی کردن، زندگانیکردن، زنده بودن نفس کشیدن، دم زدن ماندن، هستن، پلکیدن
زمستانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ان، یخبندان، شوکتخار یلدا، انقلاب زمستانی، تحویلزمستانی، وسط چله، چلۀ بزرگ، چلۀکوچک
زیستشناسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تشناسی، بیولوژی بافتشناسی، باکتریشناسی، جانورشناسی، گیاهشناسی محیط زیست، اکولوژی بومشناخت
زیستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زیستن، زندگی کردن، زندگانیکردن، زنده بودن نفس کشیدن، دم زدن ماندن، هستن، پلکیدن
زندگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زندگی، زیست، وجود، حیات، جان شادابی، طراوت، سرزندگی زندگان تجدید حیات، رستاخیز، احیا زایش ◄ تولید، تولیدِمثل، زادوولد زیستشناسی، گیاهان، حیوانا
زندگی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ندگی کردن، زیستن، اقامت گزیدن، سکونت گزیدن، آشیانه کردن، مستقر شدن تصرف کردن، صاحب بودن ماندن، ساکن محلی شدن