شیرجه رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت یرجه رفتن، درآب پریدن، زیرآبیرفتن، غوطهور شدن، پایین افتادن، پایین آمدن درآب فروکردن، غرقه کردن، زیر آب کردن، غوطه دادن، غوطهور ساختن، غرق کردن، آ
نهفته بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ودن، پنهان بودن، نهانیکارکردن، زیرآبی رفتن، آرام بودن، پیدا نبودن، ریاکارانه پوشاندن، خزیدن، مترصد بودن، درکمین بودن، مخفی کردن، دزدانه عمل ک
ورزشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، کُشتی، ورزش زورخانهای، آببازی، آبتنی، مهارت بدنی، مهارت پهلوانی، پرش، کُشتی قهرمانی، المپیک، جام جهانی، مسابقه، مبارزه ورزش، نرمش، کشش،
بخشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بخشودن، عفو کردن، گذشت کردن، بخشاییدن، امان دادن، آمرزیدن، فراموش کردن، ارفاق کردن، معاف کردن، کوتاه آمدن، مدارا کردن، ترحم کردن صبور بو