زودرنجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ، آتشی، آتشیمزاج، بیصبر، بیتحمل، بیطاقت، نازکدل، بیحوصله، تحریک پذیر، تندخو نازکنارنجی، نازکطبع رقیقالقلب، با ادراک، فهیم، آگاه، دراک،
زودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان زود، سرموقع، اول وقت، صبح سحرخیز پیشتاز، پیشاهنگ، مقدم، اولین، نخستین، مقدماتی زودرس، پیشرس تند، شتابنده، بلافاصله، بلادرنگ آنی، کوتاه [زمان] جَلد،
پیشتاز بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ودن، جلوتر رفتن، پیشتربودن، جلوی صف بودن، اول رسیدن، مقدم بودن، قبل ازکسی یا چیزی قرار گرفتن، زودتر آمدن، مقدم بودن [در زمان]، پیشی جستن، پیشی (سبقت
حساسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی حساس، زودرنج، نازک، نازکنارنجی تیز، تحریکپذیر، قوی، قابل تحریک دقیق، حساسشده، ریش، لطیف، ملتهب رقیقالقلب، عاطفی، دارای احساسات، مهربان
حساسیت روحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ساسیت روحی، روح داشتن، زودرنجی، بیحوصلگی، هیجان، نازکی رگ خواب، چشماسفندیار، پاشنۀ آشیل تندطبعی، رنجش، نرمی، تحریکپذیری، قوۀ تمیز، حساسیت فیز
پیشدستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ی، تقدم، سبقت، جلوزدن، آمادگی، آینده نگری شبیخون زودرسی، پیشرسی، زود بارآمدن، زود بهبار آمدن پیشی، تقدم سبقتجویی پیشقدمی، اقدام اولیه، مبادرت