پناه جستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، تأمین خواستن، امانخواستن (جستن)، زنهار خواستن، متحصن شدن، تحصن کردن، پناه گرفتن احتیاط کردن، محتاط بودن مخفی شدن، درکمین بودن، گریختن سنگ
عفوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بخشش، بخشایش، جوانمردی، آمرزش، مغفرت، ارفاق، پوزش، تبرئه، حمایت، ترحم، دلسوزی، همدردی، صبر احسان، دهش گذشت، چشمپوشی، اغماض بخشودگی، غفر
معافیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات یت، بخشودگی، عدم تعهد، معذوریت، مصونیت، کاپیتولاسیون، اجازه، بهانه، تبرئه امان، زنهار، زینهار خدمات رایگان
[اسم] حمایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] حمایت، دفاع، پشتیبانی، پناه دفاع، مدافعه، نمایندگی، وکالت، استیفای حقوق، اثبات حقانیت، دفاع ازحقوق دیگری، اعتبار دیگری را برگرداندن، رفع اتهام
دورهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان وره، مدت، موقع، وقت، عهد، زمانه▼ بلندمدت، کوتاهمدت موقع روز، صبح، عصر وقت سال، فصل، موسم، بهار، تابستان، پاییز، زمستان مدت قرارداد، دورۀ قراردادی،