ادویهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ک، فلفل، سیر، دارچین، زیره، وانیل، هل، زرشک، زردچوبه، زعفران، زنجبیل، کاری، خردل آویشن، کاکوتی، اورگانو، رازیانه، بادیانرومی، انیسون، سبزی خوردن
سبدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام زنبیل، ساک، کیسه▲ طبق، خوانچه، تبگ، سینی، شانه گهواره، ننو، قنداق، قنداقه، تخت نوزاد، تختخواب بچه سبدحصیری، حصیر، سبد لباس سبد دستهدار، ساک، کی
یوغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یلۀ حفاظت، زنجیر، قلاب، لنگر، کمند▼ وسیلۀ نگهداری، انبر بخو، پابند، دستبند، غل، غلوزنجیر مهارکننده، کمند▼ زندان
غل وزنجیر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام نجیر کردن، زنجیر کردن، دستبندزدن، بخو کردن (زدن)
نگهداری نشدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اری نشدن، جدا شدن، بیگانهشدن شُل بودن، هرزبودن، بازی کردن[زنجیر یا تسمه]، گسیخته بودن، جدا بودن، جدا شدن مدعی نداشتن ازچنگدررفتن