زمینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی زمینی، خاکی، ساحلی، داخلی بریه، بَرّی، مربوط بهخشکی و زمین سنگلاخ
مسافرت زمینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت فرت زمینی، سفر، سیر، مسافرت، سیاحت، گردش، زیارت، تور مسافرتی عزیمت جهانگردی، ایرانگردی، توریسم مسافر، جهانگرد تماشا، بازدید، تفرج، یللی، نظاره، سرگر
افسر نیروی زمینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام زمینی، سرلشگر، سپهبد، سرهنگ، سرتیپ، سرگرد، سروان، استوار، گروهبان، رتبۀ لشگری وزیر جنگ، فرمانده، افسر، سالار سردار ژنرال، کاپیتان افسر
زمینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی زمینی، خاکی، ساحلی، داخلی بریه، بَرّی، مربوط بهخشکی و زمین سنگلاخ
مسافرت زمینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت فرت زمینی، سفر، سیر، مسافرت، سیاحت، گردش، زیارت، تور مسافرتی عزیمت جهانگردی، ایرانگردی، توریسم مسافر، جهانگرد تماشا، بازدید، تفرج، یللی، نظاره، سرگر
افسر نیروی زمینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام زمینی، سرلشگر، سپهبد، سرهنگ، سرتیپ، سرگرد، سروان، استوار، گروهبان، رتبۀ لشگری وزیر جنگ، فرمانده، افسر، سالار سردار ژنرال، کاپیتان افسر
پیادهنظامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) نظام، نیروی زمینی، نزاجا، هنگ پیاده سرنیزهداران هوانیروز