زخمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، جراحت، خراشیدگی، پارهشدگی، لهشدگی، سوراخشدگی، کوفتگی، ریش، التهاب کوفتگی، کوب ضرب، آسیب، صدمه، جرح سوختگی، درصد سوختگی، درجۀ سوختگی: خفی
جراحتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زخم، بریدگی، خراش، قطع کبودی، ورم آسیب، صدمه، کوفتگی، ضرب، کوب مصدوم، شخص بیمار آماس، پیله، غراش
میدان جنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) زم، آوردگاه، نبردگاه، تئاتر، کارزار، خط مقدم، خط تماس، جبهه، جناح، منطقه، منطقۀ جنگی، محلعملیات، صحنۀ جنگ، صحنۀ نبرد، گیرودار،
وظیفهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، الزام، تعهد، اجبار، مسئولیت، تکلیف، پا[ی]بندی، التزام، تعهد و مسئولیت، بار، احساسمسئولیت، جوابگویی، پاسخگویی، وفاداری، کار داوطلبانه، رعایت، ق
حدسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق ، گمان، انگار، فرض، قیاس برآورد، تخمین عقیده، نظریه، زعم احتمال