پافرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد زانو، ران، ساق پا، کف پا، پاشنه، شست، انگشت پا، ناخن پا، قوزک، مچ، کشالۀ ران سُم، مژک رهگذر، عابر ◄ پیاده، فرد پیاده پیادهرو گام، قدم ◄ خرام، رقص،
مَفصَلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت صال، محل اتصال، پیوند، بند، زانو، لولا، درز، رباط محل جوشکاری زانو، آرنج، مچ، قوزک، بندانگشت تقاطع، بافت متقاطع شیرازه، فنر
نشستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، جلوس کردن، لَمدادن، جا گرم کردن زانو زدن، چمباتمهزدن خوابیدن، دراز کشیدن، ◄ افقی بودن ازپا درآمدن مستقر شدن
فقداناندیشهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام فقداناندیشه، فقدان شعور، جهل، بیتوجهی بیشعوری، حماقت عدم تمرکز ◄ پریشانی خیال رفلکس شرطی، واکنش شرطی، حرکت تکان زانو غریزه، شم
شَمّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ه، تداعی آزاد، درک، علم بیواسطه، استنباط، شهود، بینش، دریافت، برداشت، تلقی، ادراک، بصیرت، وجدان، آگاهی مکاشفه، الهام، کشفوشهود، حس، احسا