رنگ زردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی (مادۀ رنگکنندۀزرد)، ریوند، زرد کادمیوم، زرد کروم، زعفران، زرنیخ، اخرا
زودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان زود، سرموقع، اول وقت، صبح سحرخیز پیشتاز، پیشاهنگ، مقدم، اولین، نخستین، مقدماتی زودرس، پیشرس تند، شتابنده، بلافاصله، بلادرنگ آنی، کوتاه [زمان] جَلد،
زود بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان زود بودن، شتابیدن، شتافتن، شتابکردن، عجلهکردن به موقعآمدن، سروقت حاضر شدن، زود رسیدن، جلوتر رسیدن پیشدستی کردن، شبیخون زدن تسریعکردن، راه انداختن
زودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ود، سریعاً، تند، بهسرعت، بهشتاب، سریع فیالحال، فوراً، بیمعطلی، آناً، بلادرنگ علیالطلوع، بینالطلوعین
زود بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان زود بودن، شتابیدن، شتافتن، شتابکردن، عجلهکردن به موقعآمدن، سروقت حاضر شدن، زود رسیدن، جلوتر رسیدن پیشدستی کردن، شبیخون زدن تسریعکردن، راه انداختن
آماده نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ل] آماده نبودن، دروضعیت ناآمادهقرار گرفتن کامل نبودن، تکمیل نشدهبودن، [◄ نقصان یافتن 55] بیبرنامهبودن، خودجوش بودن، بداهه گفتن غافلگیر شدن،
عجلهکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه جلهکردن، شتاب کردن، خودرارساندن، سراسیمه رفتن، بدوبدو کردن، سریع رفتن باعجله بردن، سَر بُردن خود را باختن، مضطرب شدن، کلافه شدن، دستپاچه
آزاد (1)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام (1)، حُرّ، آزاده، شریف، وارسته، فارغ، مختار، مجاز، معاف آزادیخواه، آزادیطلب، آزادمرد، آزادمنش، مشروطهخواه خلاص، آسوده، ول، یله، رها(
رنگ زردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی (مادۀ رنگکنندۀزرد)، ریوند، زرد کادمیوم، زرد کروم، زعفران، زرنیخ، اخرا