زردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زردی، خزان، یرقان، هپاتیت چیز زرد، صفرا، گوگرد، طلا، زر، توپاز، نرگس، لیمو، زعفران، خردل آدم زردپوست، چشمبادامی زردپوشان تیم برزیل
رنگ زردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی (مادۀ رنگکنندۀزرد)، ریوند، زرد کادمیوم، زرد کروم، زعفران، زرنیخ، اخرا
زردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زردی، خزان، یرقان، هپاتیت چیز زرد، صفرا، گوگرد، طلا، زر، توپاز، نرگس، لیمو، زعفران، خردل آدم زردپوست، چشمبادامی زردپوشان تیم برزیل
رنگ زردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی (مادۀ رنگکنندۀزرد)، ریوند، زرد کادمیوم، زرد کروم، زعفران، زرنیخ، اخرا
رنجیدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی زرده، مکدر، ملول، دچار، ناراضی، افسرده، نژند، ترشرو، دلخور، گلهمند، کینهتوز، انتقامجو، حسود آزردهخاطر، رنجیدهخاطر، دلآزرده، اذیتش
عاشق بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بودن، عشق باختن، ازعشقمردن، مردن عاشق شدن، بهدامافتادن، شیدا شدن، اظهار عشق کردن زردروی بودن، بیدل بودن
نژادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، قبیله، طایفه، ایل، عشیره، سبط، کاست ایل وتبار، آل، تبار، سلسله، خانواده▲، تخمه، اصلونسب، کلان ایلیات، ایلات، عشایر نسل، تخم، اعقاب، نسب گروه، مل