زیستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زیستن، زندگی کردن، زندگانیکردن، زنده بودن نفس کشیدن، دم زدن ماندن، هستن، پلکیدن
زندگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زندگی، زیست، وجود، حیات، جان شادابی، طراوت، سرزندگی زندگان تجدید حیات، رستاخیز، احیا زایش ◄ تولید، تولیدِمثل، زادوولد زیستشناسی، گیاهان، حیوانا
خبرگانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ان، برگزیدگان، منتخبین، زبدگان، اعیان، عجایب، گروه ویژه، مردمان عالیرتبه، فرد مهم، طبقۀ حاکمه انسان والا گزیده، برگزیده علوی، سید کاهن
مردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رفتن، رهسپار شدن، فوت کردن، اشهد گفتن، نفس آخر راکشیدن، غنودن، (کارش) تمام شدن، تمام کردن، گذشتن، بهآخرخط رسیدن، بدرود حیات (زندگانی، جهان) گفت
تمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نگ، ادب، تربیت، پرورش، تهذیب، هنر، ادبیات شهرنشینی، مدنیت، تکامل آدابدانی، فرهیختگی، معلومات، بینش، فضل هویت فرهنگی زندگانی اجتماعی، معاشرت