ریسندگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد گی، نخریسی، پشمریسی، ابریشمتابی تابنده، ریسنده چرخ نخریسی، دوک، ماسورهپیچ بافندگی
آسمان و ریسمان [بههم] بافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط آسمان و ریسمان [بههم] بافتن، آسمان ریسمان بافتن، افسانه پرداختن، تحریف کردن
راست گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ] راست گفتن، واقعیترا گفتن، شوخی نکردن اظهار کردن بامتانت سخن گفتن، باوقار بودن روراست بودن افشا کردن، ابرازکردن پیشبینی کردن
طرفِ راستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد طرفِ راست، یمین، دستِ راست، نیمکرۀ راست راستدستی، راستدست بودن راستگرایی مهارت
ریسندگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد گی، نخریسی، پشمریسی، ابریشمتابی تابنده، ریسنده چرخ نخریسی، دوک، ماسورهپیچ بافندگی
آسمان و ریسمان [بههم] بافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط آسمان و ریسمان [بههم] بافتن، آسمان ریسمان بافتن، افسانه پرداختن، تحریف کردن
طنابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت نخ، ریسمان، رشته رسن، حبل، بند، تار، زه کابل، سیم، سیم بکسل، مفتول مهارکننده، زمام، افسار، کمند▼ زنجیر، پابند، غل، یوغ▼ باربند، بارپیچ
سفتهبازی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی بازی کردن، ریسک کردن، خطرکردن، قمار کردن سرمایهگذاریکردن، پول گذاشتن، بورسبازی کردن