ریزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد روسکوپی، ظریف، اتمی، مولکولی، میکرو┅، مینیاتوری کمترین، حداقل، کوچکترین، مینیمم نامرئی انچوچکی، ریزنقش
ریزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ی، ذرهای بودن چیز ریز، سرسوزن، اتم، قطره، پودر، ذره، نقطه، چیزکوچک، نازُکه، اپسیلون، مقدار کم
چیز تیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ِ تیز: خار، دندان، تیغ، قلاب، خلال، نیش، دندانه، دنده، نوک، قله قیچی، اره میخ، سوزن (تهگرد)، پونس (پونز)، سنجاق، قفل مته، دریل، سوراخکننده جوجهتیغ
میوهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت َر، ثمر، بار، سردرختی، گیاه میوۀ کال، نارس، چغاله، نرسیده، سبزدانه، بیدانه، گوجهسبز، چغالهبادام کنسرو میوه توت، شاهتوت هلو، شلیل، به، آلو، آلوزر
عزلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام اخراج، انفصال، برکناری، تنزل رتبه، طرد، دفع پاکسازی، ریزش، تعدیل نیرو، خاتمه خدمت تغییر عقیده
سقوطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، نزول، فرود، نشیب، غرق، افتادگی، اُفت، تنزل، کاهش افتتحصیلی انحطاط، زوال چیز سقوطکننده، چیز پایینآینده، بهمن، آبشار، باران، چترباز، [◄ هوانورد 27