شانس آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ن، قسمت داشتن، اقبال بهکسی روی آوردن، یاری کردن طالع (بخت، ...)، بخت با کسی یار بودن، بخت درِِخانۀ کسی را زدن، بختش زدن، بختش (اقبالش) بلند بو
بهصحنه آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] بهصحنه آوردن، روی اکران آوردن، افتتاحکردن اجرا کردن، نمایش اجرا کردن روی اکران آمدن، اکران شدن
نوشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، مکتوب کردن، نگاشتن، تحریر کردن، قلم زدن، یادداشت کردن، روی کاغذ آوردن، مرقوم کردن، مندرج کردن، ثبتکردن رونوشت برداشت
جلوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد جلو، پیش، بَر، نزدیک برابر، پیش روی، مقابل، روبرو پیشگاه، درگاه، آستان، بارگاه، محل بار عام، محضر، خدمت، حضور، محضر، دربار، درگاه، حریم، ساحت امام،
عنصرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام صر عناصر چهارگانه، خاک، باد، آتش، آب عنصر، اتم، مولکول، ایزوتوپ، هسته، ذره، ذرۀ اتمی الکترون، نوترون، پروتون، پوزیترون، مزون، فوتون، یون، آلفا (