تجربه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر اجه شدن، رویارویشدن، روبرو شدن، برخورد کردن با (مسئله، شرایط، چیز)، لمس کردن، دست بهگریبانشدن، دستوپنجه نرم کردن، خودرا درخطر انداختن، رسیدن، کشف
روبرو شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دن، مواجه شدن، رویاروییکردن، مقابله کردن، ایستادگی کردن، باخطر مقابله کردن قیام کردن، برخاستن، شوریدن دستوپنجه نرم کردن، جنگید