رویهمرفتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت مرفته، اکثراً، درمجموع، مجموعاً یکپارچه، سرتاپا، یکسره، سراسر، یکقلم، بالتمام، کاملاً
رویشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت جوانه، نمو، نتیجۀطبیعی حاصل، بَر، بار، نتیجه، ثمر، ثمره، میوه خرمن، کشت، محصول، درو، برداشت، [◄ کشاورزی 370]
رویه انداختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد یه انداختن، رویه کشیدن، آستر کردن (چسباندن، کشیدن،دادن)، عایق کردن، پوشاندن
روییدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یدن، رُستن، سبز شدن، دمیدن، سرزدن، بالیدن، بیرون آمدن، پدید آمدن رشد کردن ◄ افزایش یافتن تکثیر شدن ◄ زادوولد کردن کاشتن
رویه انداختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد یه انداختن، رویه کشیدن، آستر کردن (چسباندن، کشیدن،دادن)، عایق کردن، پوشاندن
آدم رؤیاییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق رؤیایی، آیندهنگر، سروش متوهم، روانپریش ◄ پریشانی خیال ایدهآلیست، انساندوست افراطی
کرویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل روی، گِرد، گویمانند، گویین، قلنبه، چاق تخممرغی، استوانهای، مخروطی، پیازیشکل، قطرهایشکل، بتهجقهای مدور، محدب