اصول حسابداری: روش تعهدیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سابداری: روش تعهدی، نقدی، تداوم فعالیت، اهمیت، احتیاط دفترداریدوبل
رویشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت جوانه، نمو، نتیجۀطبیعی حاصل، بَر، بار، نتیجه، ثمر، ثمره، میوه خرمن، کشت، محصول، درو، برداشت، [◄ کشاورزی 370]
روکش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ل] روکش کردن، ورقه کشیدن روی هم چیدن، پهن کردن، نهادن، گذاشتن انداختن، فرش کردن
روشن کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی افروختن، برافروختن، آتش زدن، دامن زدن، شعلهور کردن، آتش افروختن، مشتعل کردن، سوزاندن▼ آتش گرفتن، الو کردن (گرفتن)، گر زدن، گرم شدن
روشنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی شن، نورانی، منور، مشعشع، مشتعل، فروزان، افروزنده آفتابگیر، آفتابی، نوردار، نورباران براق، صیقلی، دارای جلا، مثل آینه، اطلسی، متالیک، جلادار، من
نشانه گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت گرفتن، هدف گرفتن، بهطرف چیزی نشانه گرفتن، رو کردن جهت دادن، جذب کردن هدایت کردن، رهیابی کردن هدف داشتن
شیء بیجوهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ، نشانه، سمبول، نماد، قرینه، علامت، اثر، ظاهر، وجه، عوارض جان، روح، فکر، شبح، شعور سایه، فانتوم، روح، خیال، رویا، سراب، خطایباصره باد هوا، بخار، آه
جهت گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت گرفتن، ، رو کردن، بهسوییمایل شدن، بهطرف چیزی رفتن، درمسیر خاصی افتادن، راندن، پوییدن، رهسپار شدن جهترا عوض کردن، راهرا برگرداندن، سرخرراکج کردن،
انتقام گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نتقام گرفتن، تلافی درآوردن، آشبرای کسی پختن (با یک وجب روغن روی آن)، کینه نشان دادن، کینهجویی کردن، تلافیکردن
معلولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] معلول، اثر، ثمر ثمره، رویش (جوانه)▼ محصول، زاده، فرآورده نتیجه، دستآورد، برآیند، عاقبت، بازتاب، فرجام کار، دنباله، پیآمد حاصل، عایدی، دخل، ماحصل