روحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام جدان، نَفْس، ذات، دل، باطن، ذهن، اندرون، درون روان، اید، اگو (ایگو)، خود، دیگر، سوپراگو، ابرمن، ضمیر، ضمیر آگاه، ضمیرناخودآگاه شخصیت،
روح دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ن، روحیه دادن، سرزندهکردن، قوت قلب دادن، احیا کردن، زنده کردن
روح احضار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ل] روح احضار کردن، رموز را کشف کردن احوال غیب دانستن، ورق نانوشته خواندن
ذات خداوندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب خداوندی، الوهیت، روح خدا، ربوبیت، الهیت، الاهیت، معبودیت، خدایی، یزدانی وجوب
بدن انسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، تن، پیکر، آغوش، ارگانیسم، هیکل، قواره، اندام، قدوقواره، بالا، قدوبالا، قدوقامت جان، روح کالبدشناسی، علوم پزشکی، اندام، ماهیچه، مفصل، عضله قامت
فلسفهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام ستیشناسی، اونتولوژی، اندیشه فلسفی، متافیزیک، ایدئولوژی، جهانبینی مکاتب فلسفی، هگلیسم، پوزیویتیسم، واقعگرایی، اگزیستانسیالیسم اصالت
حساسیت فیزیکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اسیت فیزیکی، حساسیت، حس، ادراک، تأثر، تأثیر پذیری، حساسیت روحی خوشسلیقگی، ملایمت آگاهی، بیداری، هشیاری، فعالیت خارش، آلرژی، هیستامین
نظمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم نظم، سامان، ترتیب▼، آراستگی، تنظیم هماهنگی سیستم، متدولوژی، قانون، روال مشخص، ضابطه، نسق، قاعده همگنی، عادت انضباط، اطاعت سلسله مراتب، هرم، درجهبندی