روایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تان، قصه، حکایت، رمان▼، حدیث، مقامه، تفصیل، متل، متلک، امثال، امثالوحِکَم، امثله سایر آثار ادبی: زندگینامه▼، رمان▼ کت
روایت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه کردن، آوردن، داستان گفتن، قصه گفتن، نقل کردن
روایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تان، قصه، حکایت، رمان▼، حدیث، مقامه، تفصیل، متل، متلک، امثال، امثالوحِکَم، امثله سایر آثار ادبی: زندگینامه▼، رمان▼ کت
مناسبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، برازندگی، روایی، مربوط بودن، رابطه شایستگی، سزاواری، صلاحیت، کفایت، اصلحیت، مهارت، استعداد اقتضا ◄ مصلحت بهموقع بودن، فرصت بهجا بودن ضرورت، ایج
آثار نوشتاری و گفتاری ادبی (اسامی عام): داستانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ار نوشتاری و گفتاری ادبی (اسامی عام): داستان روایت، زندگینامه، رمان، افسانه کتاب، کتاب درسی، کتاب مرجع، دیوان، کتاب نم
تشریحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه شریحی، روایی، وصفی، طبیعی، زنده، واقعگرایانه متصف، وصفشده، توصیفشده، مروی، روایتشده، نقلشده، احساسبرانگیز، مؤثر،
بوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، عطر، بوی بد، رایحه، دود، بخور، عود نسیم نا بویایی، شامه، مشام، بینی، دماغ، سوراخ بینی ◄ برآمدگی استشمام