روشناییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی منبع نور، چشمۀ نور، چراغ▼، مشعل▼، شعله، آتش، خورشید، ماه، اختر، کوکب، ستاره، شهاب جسم نورانی، منیر برق، شعاع نورانی روشنسازی، تنویر، چراغانی▼ ن
روزهدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات زهدار، روزهگیر، روزه، درحال روزه، ممسک، کمتغذیهشده، قحطی زده ناشتا، گرسنه
رونوشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، المثنی، لنگه، جفت، رونوشت برابر اصل عکس، فتوکپی، پلیکپی، زیراکس، فاکسیمیل، تصویر پروف چاپ مجدد، چاپ دوم نمونه، مدل، الگو بدل
رویهمرفتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت مرفته، اکثراً، درمجموع، مجموعاً یکپارچه، سرتاپا، یکسره، سراسر، یکقلم، بالتمام، کاملاً
روشناییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی منبع نور، چشمۀ نور، چراغ▼، مشعل▼، شعله، آتش، خورشید، ماه، اختر، کوکب، ستاره، شهاب جسم نورانی، منیر برق، شعاع نورانی روشنسازی، تنویر، چراغانی▼ ن
روزهدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات زهدار، روزهگیر، روزه، درحال روزه، ممسک، کمتغذیهشده، قحطی زده ناشتا، گرسنه
رونوشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، المثنی، لنگه، جفت، رونوشت برابر اصل عکس، فتوکپی، پلیکپی، زیراکس، فاکسیمیل، تصویر پروف چاپ مجدد، چاپ دوم نمونه، مدل، الگو بدل
حضورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ] حضور، وجود، بودن فراگیری، اشباع، نفوذ، پُر بودن، سرشاری 54 ◄ پُر فراهم بودن، دسترسی، قابلیت دستیابی، نقدبودن خدمت سکنا، اقامت، استقرار، سکونت،
روکش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ل] روکش کردن، ورقه کشیدن روی هم چیدن، پهن کردن، نهادن، گذاشتن انداختن، فرش کردن