رندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مرد هرزه، عیاش، زنباز، زنباره، فاسق، فاجر، دیوث، قرمساق ژیگولو، دونژوان هیز، چشمچران
فریبکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ریبکار، اغواگر، رند، دغل، دغلباز، دروغگو▼ رفیق نیمۀ راه، عضوحزب باد، نامرد توطئهگر ◄ توطئه متقلب▼، مقلد مردمرنگکن، مردمفریب آکتور [صورت ص
قابلفروشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ابلفروش، فروشرفتنی، مشمولواگذاری، برای فروش، عرضهشده، رُند بازار فروشنده، آمادۀ فروش، حراجی فروشنرفتنی، بادکرده، ضایعشده فروخته
پهلوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات لوان، پارسا، آقا، رادمرد، مرد، سرور، جنتلمن انسان درستکار، مردشریف، انسان والا، فرد بزرگوار یل، گُرد احرار
خواستارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، خواستگار، دوستدار، هوادار، علاقهمند، عاشقپیشه، عشقی، حسود، ملتمس، دله، حریص▼، رند
انسان والافرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات والا، انسان نمونه، ابرمرد، آدم نازنین، شخص فرشتهخو، شخص نیکسیرت، شخص شریف، مرد خوب، امام، نمونۀ کمال مصطفی، پیامبر علی (ع)، مولیالموحدین پیر،