کفارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ره، مکافات رفع اختلاف، برقراری صلح قربانی، فدیه، نذر، استغفار، پرستش سپر بلا، وجهالمصالحه، جایگزینی، جابهجایی
نیرویتازه دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ویتازه دادن، رفع خستگی کردن، ازخستگی بیرون آوردن، نیرو دادن، بازسازی کردن، بهبود دادن، تقویت کردن، خوراندن
گره بازکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم دن، عقده باز کردن، عقدهگشودن، گره (کلاف) گشودن، رفع ابهام کردن، رفع پیچیدگی کردن، روشن کردن، حل کردن راه را باز کردن، روان کردن بهتر کردن تعبیر کردن،
امحافرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ا، محو، رفع، زدایش، تخریب، نابودی، لغو، ابطال سانسور
تبرئهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات برئه، تبرّی، تبرّا، برائت، رفع اتهام، بیگناهی معافیت، آزادسازی، عفو، برائت ذمه، حمایت تسویه، تهاتر، مفاصا امان