رشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ه، تار، نخ، طناب، الیاف ریسیده (تابیده)، نخ تابیده، چله، پود الیاف، فیبر▼ مو، مژه، مژگان، ریش، مژک، ریشه، زبری سیم، فیلامان موی بافته بافت متقاطع
نرم رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ، سُر خوردن، سُریدن، لغزیدن، شناور بودن، سُبک پریدن، لیز خوردن، روان حرکت کردن
سریع رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سریع رفتن، تند رفتن، راندن، بهسرعترفتن تاختن، تازیدن، سرعت داشتن دویدن، تند قدم زدن مثل گلوله رفتن، باد بهپای (بهگردِ پایِ) کسی(چیزی) نرسیدن جهید
آهسته رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت هسته رفتن، کند رفتن، خرامیدن، خزیدن، پیاده رفتن، قدم زدن آهسته آمدن، چکهکردن، چکیدن شناور بودن متناوب بودن
بیپروا بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بودن، عجول بودن، عجلهکردن، بیپروا عمل کردن، نسنجیده عمل کردن، گز نکرده پاره کردن، جوانب را درنظرنگرفتن، بادُم شیر بازی کردن، دنبال دردسر بو
دوباره بهدست آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ست آوردن، باز پس گرفتن، جبران کردن، آب رفته به جوی بازآمدن، بازیافتن، بازیافت کردن، مجدداً تسخیر کردن، وصول کردن، زنده کردن، صاحب شدن
گذر زمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ان، طی، سیر، زمان نامعین، زمان نامشخص، گردش زمان، گذشت زمان، جریان زمان، گردش روزگار، سیر طبیعی وقایع، سیر زمان زمان استمراری، ماضی نقلی چرخ فلک، آب
خرابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت تباه، ضایع، معدوم، نابود، ساقط، منهدم، ویرانه، پا[ی]مال، پا[ی]کوب بایر، موات، لمیزرع، بیآبوعلف ازبین رفته، تخریب شده، نابود شده، معدوم، تباه شده،
تأسفآورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، اسف انگیز، اسفبار، رقت انگیز، اسفناک، غمانگیز، تأثرانگیز مایۀ تأسف، مافات، جای تأسف، از دست رفته، جاخالی، جایش خالی