رضایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ایت، خرسندی، رضا، رضامندی، خوشنودی، قناعت، رضایتمندی خرسندی، آرامش، لذت فیزیکی تکبر اسباب رضایت، مایۀ خوشنودی، مایۀ خوشبختی اقناع، ایجاد رض
رضایتدادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ن، راضی شدن، قانع شدن، تن دردادن، تسلیم شدن، زیر بار (چیزی) رفتن، اطاعت کردن، تحمل کردن روا دانستن، جایز شناختن مصالحه کردن، سازش کردن
عدمرضایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رضایت، نارضایتی، گلهمندی، شکایت، شِکوه، گلهگزاری، ناخوشنودی، انتقاد آزردگی، ناراحتی، رنجش، رنج، غم، نامرادی ناله، گلایه، گله
خوشحالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی دی، رضایت(خرسندی)، طرب، سرمستی، سعادت، فرح، وجد، شعف، نشاط، کِیف، سرحالی، لذت
راضیکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی لخواه، رضایت بخش، کافی، موافق، دلخواه، باب طبع، پسندیده، پسند، مقنع، قانعکننده، مرضی
[فعل] راضی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی راضی بودن، رضایت داشتن، پسندآمدن، راضی شدن، خوش بودن تحسین نمودن، تشویق کردن، شکرگزار بودن، تشکر کردن، آفرین گفتن کامیابشدن